پترس ها
سلام
حقیقت ش ما ها خیلی مقصر نیستیم. از بچگی این چیزها رو یادمون دادند. تقصیر کتاب های درسی مون بود.
البته همین اول اعلام موضع کنم که چقدر بدم میاد از بعضی تحلیل ها. اون تحلیل هایی که به آدم القا می کنه که ما از بچگی در یک نظم درست و حسابی که تحت سلطه ی مثلا فراماسون ها زندگی کرده ایم، کارتن دیده ایم و ... و الان هم طبق خواسته اون ها زندگی می کنیم.
این رو می گفتم از بچگی یعضی از آدم ها برای ما الگو شدند و ما به صورت ناخودآگاه دوست داریم کارهای اون ها رو تکرار کنیم. یکی از این الگو ها پترس ه! آره خود پترس! خیلی ها دوست دارند پترس باشند، مشکلی رو پیدا کنند، سوراخی رو پیدا کنند و دست بکنند توش. تا یه جامعه ای رو رو نجات بدند. تا این جای کارشون بد نیست. مشکل از وقتی شروع می شه که هرکس فکر می کنه سوراخی که پیدا کرده تنها سوراخ سد هست. و تمام کسایی که این ور سد هستند همه مدیون این پترس فداکار هستند. اون وقته که یه دست شون که تو سوراخ بود که هیچی، با دست دیگه شروع می کنند رو سر دیگران زدند. تازه گاها دیده شده که دستی که داخل سوراخ بود هم از سوراخ در میارند و از اون هم کمک می گیرند. با اینکه جفت دستهاشون بیرونه، داد می زنند ایها الناس مگه نمی بینید من پترس ام، همه باید بیاید کمک من ... بقیه پترس ها هم مانند او. همه دو دستی سر و کله ی یکدیگر می زنند که من آنم که پترس بود پهلوان. همه هم آن قدر درگیرند که کسی متوجه نمی شود با اینکه هیچ دستی در هیچ سوراخی نیست، چطور سد خراب نمی شود و آب آن ها را نمی برد. غافل از آن که چند فرسخی بالاتر، مسیر آب عوض شده است و آب اصلا به سمت سد نمی آید ...