چشم به راه

سفر شیراز 1

يكشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۴۷ ق.ظ

بعضی وقت ها آدم نیاز به انرژی داره، هر چقدر هم که به مسیری که داره می ره ایمان داشته باشه بالاخره خستگی ها و ناملایمت هایی راه بخشی از توان ش رو صرف می کنه و اگه بخواد سرعت قبلی رو حداقل حفظ کنه و یا شتاب بگیره و سرعت ش رو زیاد کنه نیاز به انرژی و توان داره.

هفته ای که گذشت، هفته تلخی بود. درگیری های ذهنی که در چند سطح مختلف هم توان و هم اعصاب م رو مختل کرده بود. در حدی که با وجود شخصیت بسیار درون ریزم! یکی دو باری بعضی چیزها رو بیرون ریختم!

خلاصه یهو سفر کاری شیراز به دادمون رسید. هر چند فرصت نکردیم فاتحه ای برای سعدی بخوانیم و همچنین حافظ و کریمخان و تمام هخامنشیان! و بیشتر زمان سفر را در فاصله 12 کیلومتری شیراز سپری کردیم و بیشتر زمان ها را مشغول کار بودیم و حتی چند ساعتی را کار سخت و فشرده و اعصاب خورد کن داشتیم! ولی علاوه بر چیزهای زیادی که یاد گرفتم، دو مقوله انرژی مضاعفی نصیبم کرد. انرژی ای که شاید مرا وادار به تصمیم های انتحاری بکند ...

و اما آن دو مقوله:

یکی پابوسی حرم حضرت شاهچراغ در شب جمعه بود. زیارتی در شام غریبان پدر بزرگوارشان حضرت موسی بن جعفر علیهم السلام. که مانند سال قبل، اولین سفر زیارتی سال م بود و به برکت آن سفر، بیش از یک ماه از سال قبل را در مشاهد ائمه طی کردم و مقوله دوم دیدن مجموعه ای از دوستان شیرازی که به معنای واقعی بسیجی بودند. از مسئول برگزار کننده دوره تا مسئولین بسیج دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز تا دبیر علمی ناحیه شیراز ...



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۲/۲۷
مهدی غلامی

تشکیلات

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی