چشم به راه

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

سلام

در بین فایل های خود جست و جو می کردم، به این نوشته برخورد کردم. فکر می کنم دو سال پیش نوشته بودم، متناسب بعضی اتفاقات اخیر بود...

هرچند اگر وقت داشتم شاید تغییراتی در آن ایجاد می کردم ...


 

در مورد انتخابات یک تشکل دانشجویی در دانشکده، توسط یکی از بزرگواران و زحمت کشان قدیمی این مجموعه مطلبی نوشته شده بود، خواستم با نگاهی با سطح پایین تر چند خطی داشته باشم ...


تفاوت اصلی انتخاب مسئول در چنین مجموعه هایی، با انتخابات دیگر شاید در این است که اعضای یک مجموعه قرار است همکاری را انتخاب کنند که در بازه زمانی پیش رو توانایی بیشتری نسبت به گزینه های موجود در جمع‌بندی و استفاده از فکر و نیروی اجرایی همان اعضا و در نهایت تعیین اولویت های مجموعه را دارد. در حالی که در انتخابات رایج، مثلا مجلس و ... چنین چیزی وجود ندارد. ولی از نوع برخوردی که اعضا بعد از مدتی نه چندان طولانی در این مجموعه با مسئول منتخب انجام می‌دهند، به نظر می‌رسد چنین تفاوتی احساس نمی‌شود. شاهد این مدعا تفاوت تعداد حضور افراد در جلسه انتخابات با جلسات عمومی بعدی است. شاید اولین برداشتی که از همین تفاوت حضور در سالیان گذشته دیده شده است، این باشد که اعضای مجموعه به صورت پیش‌فرض قرار است در انتهای جلسه انتخابات، بار مجموعه را برای سال آتی به دوش فردی و عده‌ای از نزدیکان فکری و عملیاتی مسئول جدید قرار دهند! و تمام وظیفه‌ای که نسبت به بسیاری از مسائل دارند را به وی تفویض کرده!! و خود به سراغ کارهای واجب‌تر خود بروند!!! و در اینجا منتخب می‌ماند و حلقه دوستان نزدیک. که اگر شخصیت کاریزمایی داشته باشد و آستانه تحمل بالایی! این حلقه اندکی وسیع تر خواهد شد. و خدا نیاورد که چنین نباشد. شاید هم اعضای مجموعه انتظار دارند با انتخاب مسئول جدید تمام مشکلات سابق (البته از دید خودشان)، در کوتاه‌ترین زمان ممکن حل شده و مجموعه به مهمترین دغدغه‌ها (باز از دید خودشان) بپردازد و به طور خلاصه خیلی سریع مجموعه تغییر عمده‌ای با گذشته کند. که با توجه به اینکه این تغییر حاصل نخواهد شد جز با تغییر عمده افراد و نحوه کار آنها، نوعی دلسردی در بعضی اعضا ایجاد می‌گردد. که اگر فرد، هنوز دغدغه‌مند باشد، یا به کارهای فردی روی می‌آورد یا ... که نتیجه نهایی اش همان عدم همراهی مسئول است. و عده ای هم که به این باور رسیده اند یا تجربه کرده اند، در گزینه های خیلی تفاوت در عملکرد وجود نخواهند داشت،  اصلا در انتخابات شرکت نمی‌کنند!

نکته دیگر، انتخابات در هر نوع اش در این کشور باعث بازخوانی و مرور آرمان‌ها است که شاید همین عامل سبب رشد سیاسی مردمش نسبت به تمام نقاط دنیاست. و در مورد مجموعه های این چنینی که این قضیه جای خود دارد. بی شک هر مجموعه ارزشی برای نیل به آرمان هایی به وجود آمده است. گاها درگیری های اجرایی و ماندن در قالب ها، اعضای مجموعه را دچار فراموشی می کند. انتخابات در چنین مجموعه هایی کمک می کند تا از بالا به رفتار مجموعه نگاه کرد و بررسی کرد آیا آرمان های اولیه هنوز هم آرمان هستند یا نه؟ آیا حرکت مجموعه به سمت  آرمان های آن است یا نه؟ اگر جهت حرکت هم درست است، آیا سرعت حرکت مناسب است یا با این سرعت نمی توان به آن ها رسید و ...

نکته دیگر این است که انتخابات محل نمایش رشد افراد آن مجموعه است. چه دیدگاه هایی که نامزدهای انتخابات ارائه می دهند و چه پیام هایی که اعضای مجموعه با شرکت خود و رأیی که می دهند، بیان می دارند همه و همه نشانگر میزان رشد آن مجموعه می باشد.

انشالله که خداوند دید و عزم کافی به منتخبین و اعضای این مجموعه جهت حرکت هرچه بهتر و سریعتر به سمت آرمان هایش عطا فرماید.

 

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۷:۰۴
مهدی غلامی

سلام

یکی از دوستان مشترک من و محمدحسین، دیشب یک ساعتی مهمان ما بود. قرار بود در مورد تعریف و شکل دهی مجموعه ای جدید در گروه و ورودی تحصیلی خودشان که از قضا چند سالی با هم خواهند بود با محمدحسین مشورت کند. من هم گاها چیزی به ذهن ام می رسید، برای تست فهم خود از کار دانشجویی، وسط می پریدم و چیزکی می گفتم. در بیشتر موارد هم با محمدحسین هم نظر بودیم؛ هر دویمان به آینده این محموعه خیلی خوشبین نبودیم. چرا که تجربه ثابت کرده بود در چنین مجموعه هایی افراد با بینش ها و نگرش های مختلف یا دنبال کار جدی ای که بخواهد تفاوت نگاه هایشان دخالت کند وارد نمی شوند و یا خیلی سریع آن جا را تعطیل می کردند. ولی آن را تجربه ای مفید برای بچه حزب اللهی های گروه شان می دانستیم. و اندک مزایایی هم برای آن قائل بودیم. گفتیم اگر می خواهند مجموعه ای هم تشکیل دهند بیشتر از این که ساختار بچینند، کار تعریف کنند، آن هم نه کارهای آرمانی. بلکه در اهداف خود دنبال حداقل ها باشند تا مجموعه مورد نظرشان شکل بگیرد... از طرفی باید نگران بچه حزب اللهی هایی که عضو این گروه می شوند بود، چرا که باید آرمان های خود را بیرون گذاشته و حداقلی کار کنند. و اگر خود بخواهند از مسئولین و موسسین این گروه باشند که دیگر هیچ. مخصوصا اگر سال اولی باشند و از همین حالا بخواهند از آنچه برای خود باور کرده اند عقب نشینی کنند. انتظار داشتم  این دوست مشترک و حزب اللهی مان دفاعی کند، مثلا بگوید نه، عقب نشینی نمی کنیم، یا مثلا در جای دیگر دنبال آرمان هایمان خواهیم بود. که بر خلاف انتظارم تایید کرد و گفت: این عقب نشینی را انجام خواهیم داد ...

تجربه مواجهه باموارد مشابه این دوستمان و خمودگی طولانی مدت دوستانی که با ما هم فکر نیستند، این نتیجه را برای من دارد که اگر به برکت تدبیر و امید بعضی دوستان به حرکت واداشته نمی شدند، اصلا امیدی به آینده‌ی فعالیت دانشجویی با وجود این آرمان خواه ها! وجود نداشت. هرچند الان هم وضعیت اصلا خوبی وجود ندارد ...


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۱:۵۱
مهدی غلامی