چشم به راه

۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

سلام

چند روزی است که به واسطه اتفاقات یمن، بحث پیرامون یمانی و علائم ظهور اندکی رونق گرفته است. اتفاقا خوب یادمان هست که همین چند سال پیش هم به واسطه توزیع مستند سخیف "ظهور بسیار نزدیک است"، این مباحث مدتی بحث روز بود.

 

چند روز پیش یه صحبت حضرت آقا در جلسه با کسانی که تخصصی روی مهدویت کار کردند، را نگاه می کردم:

   "در طول تاریخ مدعیانی بودند؛ بعضی از مدعیان هم همین چیزی که حالا اشاره کردند، یک علامتی را بر خودشان یا بر یک کسی تطبیق کردند؛ همه‌ی اینها غلط است. بعضی از این چیزهائی که راجع به علائم ظهور هست، قطعی نیست؛ چیزهائی است که در روایات معتبرِ قابل استناد هم نیامده است؛ روایات ضعیف است، نمیشود به آنها استناد کرد. آن مواردی هم که قابل استناد هست، اینجور نیست که بشود راحت تطبیق کرد ....

 این ها غلط است، اینها کارهای منحرف‌کننده است، کارهای غلط انداز است. وقتی انحراف و غلط به وجود آمد، آن وقت حقیقت، مهجور خواهد شد، مشتبه خواهد شد، وسیله‌ی گمراهی اذهان مردم فراهم خواهد شد؛ لذا از کارِ عوامانه، از تسلیم شدن در مقابل شایعات عامیانه بایستی بشدت پرهیز کرد. کارِ عالمانه، قوی، متکی به مدرک و سند، که البته کار اهل فنِ این کار است، این هم کار هر کسی نیست، باید اهل فن باشد، اهل حدیث باشد، اهل رجال باشد، سند را بشناسد، اهل تفکر فلسفی باشد؛ بداند، حقایقی را بشناسد، آن وقت میتواند در این زمینه وارد میدان شود و کار تحقیقاتی انجام دهد ..."


بعضا گفته می شود اگر نباید این احادیث را دنبال کرد، پس چرا بیان شده اند؟ آیا خدای نکرده ائمه اهل عمل و صحبت لغو و بی فایده بوده اند؟ یا این که آیا ارائه این مباحث و نتیجه گرفتن برای نزدیکی ظهور، شوق و علاقه به حضرت حجت را در میان مردم زیاد نخواهد کرد؟

این که گفته می شود ائمه که حرف لغو نمی زنند بدون شک درست است، ولی حرف این است که این دست روایات ضعیف اند، یا آن قدر در بحث ظهور و انتظار بحث های جدی تر و قطعی تر هست که به این مباحث اصلا نوبت نمی رسد.

نکته دیگر، اعتقاد شیعه به حضور حضرت حجت مثل حضور حضرت یوسف در کنار برادرانش هست، او را می بینند در حالی که او را نمی شناسند، یعنی انقدر قطعی و لمس کردنی ... انقدر شوق دهنده ... هر روز صبح در عهدش می گوید: نراه قریبا ... و این تعارف نیست! و در این زمینه نیازی به مباحث کم اهمیت ندارد.

نکته دیگر، این که ارائه ی این مباحث در بین عامه نتیجه مثبتی نداشته است. شما (منظور مبلغین این مطالب) در حالی که احساس فقر به حضرت که مقدمه انتظار است را به مردم منتقل نکرده ای، حضور حضرت را جا نینداخته ای، نگاه مردم به ائمه را از مباحث تخدیری به نیروهای عظیم حرکتی تغییر نداده ای، سطح توقع مردم از امام را از یک وزیر اقتصاد توان مند! بالا نبرده ای، فلسفه غیبت و ظهور را جا نینداخته ای، و ... سعی داری علائم ظهور را بیان کنی و این مباحث دسته چندم را در میان مردم شایع کنی و در آخر نتیجه عکس خواهی گرفت. چرا که مردم که اهل فن نیستند، حدیث نامحکم را می بینند، دنبال تعیین مصداق می گردند، بعد نتیجه نمی گیرند، دلسرد می شوند، به اصل ماجرا شک می کنند ...

 

وقتی به جای جا انداختن مبنا و فلسفه غیبت و ظهور و احساس فقر به حضرت که وظیفه قطعی و اصلی است، بپردازی به ارائه علائم ظهور که می دانی قطعی نیست و در تاریخ کلی اشتباه و ماجرا سر آن رخ داده است، گویا می خواهی از جهل مردم برای هدف مقدسی که شوق به حضرت می نامی اش استفاده کنی و این شیوه ی دین نیست. ماجرای فوت ابراهیم پسر پیامبر نباید یادمان نرود.

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۴ ، ۱۳:۲۳
مهدی غلامی

سلام

سالی که گذشت پر از ماجراهایی بود که رخ دادن هر کدام می توانست مسیر زندگی ام را تغییر دهد ...

هر چه بود روزهای آخرش، جزء بهترین روزهای عمرم بود ...

روزهایی که سه وعده نماز را خدمت حضرت ثامن و ضامن علیه السلام می رسیدیم ...

دعایی را کنار مضجع شریف شان می کردم،که برای چون منی بسیار رویایی است ولی برای چنان کریمی خیلی کار ندارد:

" کاش در دنیای دیگر هم توفیق داشته باشیم هر روز حداقل سه وعده خدمت برسیم ... "


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۰۵
مهدی غلامی