چشم به راه

فرصت کوتاه ولی ایده آل

يكشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۳، ۱۰:۳۵ ب.ظ

سلام

کارت ملی ام را گرو گذاشته ام، تا ویدئو پروژکتوری از آن هایی که دیگر یافت نمی شود را برای اردوی مشهد امانت بگیرم. اردویی آموزشی که بخشی از آن، برعهده ما بود. هنوز امانتی را پس نداده ام. یعنی الان کارت ملی ندارم. یعنی کار ِ بیمه ام درست نمی شود. یعنی تر این که لازم نیست وقت بگذارم کار بیمه ام را درست کنم!

پای مبارک بچه ها روی رایانه دستی ام رفته یا کیفی که زائر مشهد بوده، روی آن فرود آمده، شاید هم کیسه برنجی روی آن رها شده. یعنی صفحه نمایش اش شکسته. چند روزی برای تعمیر به یکی از دوستان هم‌سفر کربلا سپرده ام. خبری از این کربلایی نیست. یعنی خبری از رایانه  ام نیست. من هم خیلی دنبالش نیستم. یعنی چند وقتی است رایانه و دسترسی به شبکه آسان ندارم. یعنی تر این که خیلی وقتم را در شبکه نمی گذرانم.

با استاد محترم چند باری است برای تعیین موضوع پایان نامه قرار گذاشته ایم. همه‌ی این چند بارها قرار به ملاقات نینجامیده است. یعنی هنوز موضوع پایان نامه مشخص نشده است. یعنی هنوز لازم نیست شروع به خواندن مقاله کنم. یعنی تر این که لازم نیست آن جا هم وقت بگذارم.

سر ِ کار هنوز دوران طوفانی کارها شروع نشده است. دوشم را هم از زیر کارهایی که روی ش گذاشته می شود خالی می کنم. یعنی خیلی وقت آن جا هم نمی گذارم.

در فضای تشکیلات هم خیلی وقت است کار عمده ای ندارم. دو سه تا مطلب گفته اند بنویس که ننوشته ام آن ها هم کم کم رهایم می کنند در مورد بعضی قضایا هم فعلا دخالت نمی کنم، هنوز وقت آن نشده است که آرامش قبل از طوفان را به هم بزنم. یعنی این جا هم نیازی نیست خیلی وقت بگذارم.

هادی را هم که مدتی است پیچانده ام. کلی کار قرار بود با هم انجام بدهیم ...

این ها همه یعنی یک فرصت ایده آل ولی کوتاه. یعنی تر این که می توانی تا تلنباری از کارها سراغت نیامده، کف مترو بنشینی نادر ابراهیمی بخوانی. یک عاشقانه‌ی آرام و حالا ابوالمشاغل. یا در اتاق یک شبه صادق کرمیار بخوانی. غنیمت. یا شماس شامی را ...

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۳/۰۶/۰۲
مهدی غلامی

تشکیلات

نظرات  (۵)

ابوالمشاغل خیلی عالی است
اگر قبل اش ابن مشغله را نخواندی. بعدش دیگر سراغش نرو
همان بهتر که بعد از ابولمشاغل خوانده نشود
پاسخ:
چشم
آره قبلش ابوالمشغله رو نخوندم ...
سلام
یک عاشقانه آرام رو که میخوندم همش احساسم این بود که یک خلا توی ماجرای این ها وجود داره. یه چیزی که با سفال لاجورد و سرزدن به بیمارستان و نقاشی و گل آب دادن و عسل اصل خوردن و... درست نمیشه...
پاسخ:

عاشقانه آرام بوده دیگه!

سلام

به به

چقد جالب نوشتی! کلا آدم سرش شلوغه یه جوری سرویس میشه کار نداره یه جور دیگه!! ولی بنظرم سرویس اولی بهتره! امکاناتش بیشتره!!

خب مرد مومن شما اون مطلب رو نفرستادی ما  کار دیگه بهت نمی سپریم دیگه!! کجا ولت کردیم!!

 

پاسخ:
سلام
من هم مورد اول رو می پسندم!
مرد مومن هم خودتی!
این کف ِمترو خیلی خوب بود :)
ی عکس دارم جفت‌مون کف مترو نشستیم داریم می‌ریم حرم حضرت آیت‌الله شاه‌آبادی.
پاسخ:
سلام
من از کف مترو خاطره زیاد دارم!
عکس هم!
خیلی وضعت خرابه
داغونی یعنی
بگو دکتر یه اشباع جانانه بزنه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی